ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

خدایا به فریادم برس



برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 23 خرداد 1394برچسب:, | 7:16 | نویسنده : asal |

چه کنم عشقم که قلبم به نامت سند خورده است ، آنهم شش دانگ ، کاش میدانستی چه عشق باشکوهی در قلبم داری ، کاش میدانستی چقدر مهر تو در قلب من عمیق و پاک است ، کاش از درد درونم آگاه بودی و میفهمیدی از روزی که ترکم کردی بر من چه گذشته است . کاش میفهمیدی با رفتنت ویران شدم ، نابود شدم .

مازیار

آیا خاطرات آخرین ملاقات عاشقانه مون رو به یاد داری ؟؟؟ روزی که آخرین قرار عاشقانه مون رو گذاشتیم تا بیایی و من کادوی رو که بمناسبت  ولنتاین ( روز عشق )  واست گرفته بودم ، بهت بدم ، البته با یه تاخیر چند روزه ، اون روزهیچ کدوم از ما فکرش رو هم نمی کرد که این آخرین دیدار عاشقانه ما باشه ، مدتها بود بخاطر مسائل مختلف نتونسته بودیم هم دیگه رو در فضای عاشقانه ملاقات کنیم و دیدار های ما محدود شده به لحظات کوتاه و رسمی در جمع سایر دوستان . ازم عذر خواهی کردی و گفتی کادوی من رو بعدا میدی ، چون امانت گذاشتی پیش دوستت . ولی اون بعدا هیچ وقت نیومد چون اون ملاقات ، آخرین دیدارعاشقانه ما شد .

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 19 خرداد 1394برچسب:, | 11:41 | نویسنده : asal |

همه وجودم :

می خواهم با تو سخن بگویم ، با تو که عزیزترین فرد زندگیم بودی و هستی ، روزی که مهرت بر قلبم نشست ، فکر نمی کردم روزی عاشقت شوم ، فکر نمی کردم روزی تو همه وجودم شوی ، حس دوست داشتنت یک حس خاص بود که فکر می کردم یک دوست داشتن و محبوبیت طبیعیه ، چون تو خاص تر از بقیه بودی ، بخاطر منش و رفتارت ، فقط یادمه هیچ وقت نگات نمی کردم ، چون نمی خواستم اسیر بشم ، نمی خواستم عاشق بشم ، ولی شدم

من عاشق شدم ، روزی که حس کردم به محبتت نیاز دارم ، روزی که برای اولین بار قرار گذاشتیم و با هم رفتیم بیرون ، اون لحظه ای که بعد سالها برای اولین تو چشات نگاه کردم و دلم رو باختم ،دلم رو به تو سپردم و با تو عهد بستم تا لحظه ای که زنده ام از عشقت دست بر ندارم ولی ؛ زمانه با ما جنگید و بی رحمانه دست های ما رو از هم جدا کرد ، اما آیا توانست قلب های ما رو هم از هم جدا کنه ؟؟؟؟


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 19 خرداد 1394برچسب:, | 9:45 | نویسنده : asal |

عشقم ؛ نگاهت نمی کنم ، ولی سنگینی نگاهت رو حس می کنم ، و غمی بزرگ بر قلب و جانم می نشینه که نمی تونم سر بلند کنم و تو چشای ناز و قشنگت نگاه کنم ، می دونی عزیزم چرا نگاهت نمی کنم ، چون وقتی نگاهم به نگاهت گره می خوره ، عشقت تو قلبم عمیق تر میشه و بعد اون نگاه عشقت تو قلبم غوغا میکنه ، 

مازیار

چشات آتیشم میزنه ، نگاه مهربونت می سوزونم ، ما خاطرات قشنگی با هم ساختیم ، خاطراتی که تا زند ه ایم گوشه ذهن هر دوی ما رو به خودش اختصاص میده ،قلبم به یاد تو و به عشق تو میتپه ، فکر می کردم می تونم بیخیالت بشم ، روزها گذشت ، ماه ها هم گذشت ، سال نو شد ولی از عشق تو ذره ای کم نشد ، عشقت شد  تمام  شکوه زندگی من ، صدات رو که می شنوم قلبم درد میگیره و حس عجیبی بهم دست میده ، بخدا خیلی سخته شرایطی رو که من دارم تحمل می کنم ؛ تو رو می بینم ولی نمی تونم نگات کنم ، صدا تو می شنوم ولی نمی تونم باهات هم کلام بشم ، دارم زجر میکشم ، دستامو بگیر عشقم ، بهت نیاز دارم ، به آرامشی که تو باید بهم بدی ، تنهام نذار همه هستی من ، عشقت تمام وجودم شده    


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 19 خرداد 1394برچسب:, | 8:36 | نویسنده : asal |

عزیز دلم 

دردهایم را تا کجا پنهان کنم

بغض راه گلویم را گرفته 

زخمی عمیق بر جانم نشسته

کمکم کن که سخت محتاج دستهای نوازشگرت هستم


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 19 خرداد 1394برچسب:, | 8:26 | نویسنده : asal |

عشقم

دلم واست یه ذره شده

واسه اون آغوش گرم و آرام بخشت

کاش بفهمی چطور دارم از درد دوریت

زجر می کشم و ذوب میشم ، میخوامت


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 18 خرداد 1394برچسب:, | 13:39 | نویسنده : asal |

دلم واست خیلی تنگ شده

واسه اون چشات

واسه خنده هات

واسه اون ، واسه چی گفتنات

مازیار ، عشق عزیزم

خواستم عشقت رو در دلم خاموش کنم ، اما عشقت شد مثل آتیش زیر خاکستر ، چند ماهه که تمام سعیم رو کردم که دیگه به چشای نازت نگاه نکنم تا بتونم این عشق رو به فراموشی بسپارم  ولی نشد . تنها خودم رو گول زدم که می تونم تو رو فراموش کنم ولی نتونستم ، صادقانه اعتراف می کنم شکست خوردم . سالهاس عشقت در قلبم خونه کرده ، سالهاس صبوری کردم و عشقت رو پنهان کردم ولی دیگه نمی تونم دلم فقط تو رو می خواد عزیز دلم ، دلم برات خیلی تنگ شده


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 18 خرداد 1394برچسب:, | 13:22 | نویسنده : asal |


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 7 خرداد 1394برچسب:, | 9:34 | نویسنده : asal |

از من نپرس چقدر دوستت دارم

اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست

خواستنت تمام شدنی نیست

خواستنی تر می شوی هر لحظه

 "" تو  ""

تکرار نمی شوی

اگر عشق ، عشق باشد

زمان حرف احمقانه ای است

نفسم شاید دلیل زنده بودنم باشد

ولی بی شک تو تنها دلیل همین نفسی

""" نفسم """

از تموم دنیا یک نفر هست که

نمی خواهم برایم بمیرد

می خواهم برایم زندگی کند

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 24 ارديبهشت 1394برچسب:, | 8:25 | نویسنده : asal |

عشم 

با تمام وجودم میخوامت

من به خدا خوش بین هستم

دعا می کنم بهترینها برای

هر دو مون رقم بخوره.


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 23 ارديبهشت 1394برچسب:, | 13:48 | نویسنده : asal |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد
.: Weblog Themes By BlackSkin :.